true

ویژه های خبری

true
    امروز پنج شنبه ۱۰ فروردین ۱۴۰۲
اختصاصی دشتستان بزرگ/ به بهانه سومین سالروز درگذشت شاعر، نویسنده و پژوهشگر جامعه کارگری دشتستان:  

دشتستان بزرگ- علیرضا رهسپار: مرتضی انوشه فرزند سردار، در اولین  روز از آخرین ماه پاییزی ( اول آذرماه) سال ۱۳۴۷در یکی از کوچه های خاکی خیابان سازمانی ( بلوارطالقانی) شهربرازجان در خانواده ای متدین و کارگری، پا به عرصه وجود گذاشت، کودکی که نامش را مرتضی گذاشتند.

پدرش اصالتا اهل گیسکان روستای باغ تاج بود و به شغل کارگری و کشاورزی  مشغول بود. از آنجا که تلاش و زحمات پدرش کفاف زندگی خانواده ی هفت نفری آنها را نمی داد، مرتضی مجبور شد از کودکی دوش به دوش پدرش در گندم زار کوچکی که اطراف حسینیه اعظم کنونی بود کار کند.

تحصیلات ابتدایی را در دبستان فرخی (شهید جاوید کازرونی) برازجان سپری کرد، دوره راهنمایی را در مدرسه شهید مدرس و دوره دبیرستان را در دبیرستان امام خمینی برازجان در رشته علوم انسانی به اتمام رساند.

در سال ۱۳۶۷ به سربازی رفت و در لشکر ۷۷ خراسان که در منطقه فکه و بستان مستقر، بود اعزام و خدمت کرد.

وی  خاطرات ۷۳۰ روز این دوران را در دفتری به رشته تحریر درآورده است و نوشتن  این خاطرات وی را تشویق به نوشتن کرد.

زنده یاد انوشه در سال ۱۳۷۵  با خانم احمدی از اهالی آبپخش ازدواج کرد که ماحصل این ازدواج دو فرزند پسر به نام محمدهادی و احمدرضا می باشد.

شادروان  انوشه از محدود کارگرانی بود که به مطالعه و نویسندگی علاقه زیادی داشت و موفق به تالیف و انتشار چندین اثر با موضوعات مختلف ادبی شد.

وی در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۸،  پس از یک دوره بیماری و تحمل بیش از دو ماه بستری در بیمارستان خلیج فارس بوشهر دعوت حق را لبیک گفت و جامعه فرهنگی و هنری دشتستان در سوگ فقدان این نویسنده وشاعر پرتلاش  به سوگ نشست.

روحش شاد و یادش همواره مانا و جاودان باد.

آثارچاپ شده:
۱- خدا، شاه، میهن -۱۳۹۱
۲- افسانه های خلیج فارس- ۱۳۹۲
۳- دختران باغ تاج- ۱۳۹۳
۴-کرامات امام زادگان دشتستان- ۱۳۹۳
۵- پشت دیوار اسارت- ۱۳۹۵
۶- نام آوران فوتبال برازجان- ۱۳۹۶
۷-گریه به وقت انگور – ۱۳۹۶
۸-هوای بی قراری- ۱۳۹۷
۹-گنجینه های فوتبال برازجان- ۱۳۹۷

و کتاب “خاطرات رزمندگان فرهنگی دشتستان” را در دست تالیف داشت.

دیدگاه ها

یک پاسخ به “مروری بر زندگینامه زنده یاد مرتضی انوشه  ”

  1. رضا شمسایی گفت:

    یادایام.یادآن روزهابخیرمرتضی ایی بودولب خندان باآن معصومیت خاص خودش باآن برخوردعارفانه وشاعرانه اش .باگفت وشنودهای حکیم مانه اش .آن بودویک دنیاحرف تشویق ،هروقت جایی .گذری. ڱذاری .مراسمی باهم برخوردمی کردیم بازکردن سرحرف بااوبوددقایقی.ساعاتی باهم بودیم چون دوستش داشتم یک دنیابرام ارزش داشت بااینکه چندسالی ازنظرسنی ازبنده کوچکتربودولی بنده درمقابلش ازنظرعقلانی مبتدی بودم نظریه پردازیش عالی بودبعدازجداشدن ساعت هامرادرخودش فروع می بردشیرینی زبانش مرامجذوب خودکرده بود(خاطره)یادم میادگفتمانی بین خودم وخودش دررابطه باغنی وباتمدن بودن ملل .بلخصوص ملت ایران .بااین مضمون که دنیادیده وتکامل یافته اند صبوروقانع اندازغنی بودن فرهنگ کهنش می باشد،وووووومرحوم انوشه چون فعال اتحادجنوب بودوچون قسمتی ازصحفه اتحادبه ایشان تعلق داشت ومیتوانست مقاله خودراچاپ کند،این بعث وگفتمان راباحروف بندی جالب بصورت مقاله ای دلچسب بنام بنده(رضاشمسایی)بچاپ رسانده بودبااین چنین حرکات وازخودگذشتگی هاباعث تشویق بنده ودیگران ب ای مطالعه.کتاب وکتاب خوانی می شد،روحش شادویادش همیشه گرامی باد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.


ajax-loader