ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
---|---|---|---|---|---|---|
« دی | ||||||
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
- ۰۷ دی ۱۳۹۹
- بدون دیدگاه

یار
ای یار بیا در پی این صبح دل انگیز
در جام من از شهد لبت قند و شکر ریز
با مقدم تو دختر روئیا یی روحم
بگریخت زمستان و سر آمد غم پاییز
بنشست بهاران به لب پنجره ی دل
تا عشوه ی تو گشت ز سد مژه لبریز
دنبال نگاهت دل شهری به تما شا
افکنده شرر آتش عشقت به همه چیز
لطفی بنما یکسره بر کافی زارت
ز آغوش پر از حسرت ما آ مده مگریز
طلاق
زندگانی را گسسته تار و پود
مرد و زن افتاده بین باتلاق
زوجها نامهربان در حق هم
رفته بالا خاصه آمار طلاق
انعطاف ،و مهربانی با گذشت
جای خود بخشیده بر جنگ و نفاق
روزهای عاشقی افسونگری
ناگهان گردد مبدّل بر فراق
عامل بسیار ظاهر می شود
تا نمایان می شود این احتراق
کافیا دیگر مگو هجران و غم
صبر کن تا اوج گیرد اشتیاق
کافی رودفاریابی
دیدگاه ها